21 هفتگی
سلام عزیز مامان
خیلی وقته که میام برات بنویسم اما نمیشه اما امشب واسه خاطره تکون هایی که میخوری حتما باید بنویسم
مامانیم زیادی شیطونی میکنی پسره من فک کنم حسابی شیطون بلا باشه اخه 21 هفته که گلم هنوز سنی نیست که شما اینطوری لگد بزنی الانم حسابی داری از خجالتم در میای البته بیشتر شبها شروع به کار میکنی کلا ساعت کاریت با من یکی نیست تا من میام بخوابم شما انقدر لگد میزنی که مجبور میشم بشینم پای تلوزیون یا یه جوری سر خودمو گرم کنم تا اروم شی وبعد من بخابم برنامه هرشبمون همین شده اما عیب نداره نفس مامان من امده هر اذیتی ازجانب شما هستم
مامانی فقط میخام سالم باشی و سالم به دنیا بیای تا باشه از این اذیت ها عاشق تکون خوردناتم شاید بهترین حس زندگیم باشه یهو یه طرف شکمم میپره بالا کیف میکنمو باهات کلی حرف میزنم دستمو میذارم روت و باهم حرفای مادرو پسری میزنیم
اما هر موقع بابا دستشو میذاره رو شکمم تا اون هم از تکون ها و اعلام وجود شما لذت ببره ارومه اروم میشی و به محض برداشتن دست بابا یه تکون میخوریو فک کنم تو دلت یه نیشخندی هم به بابا میزنی که اذیتش کردی!!!
عزیز من بهترین تجربه های زندگیمو با تو دارم
نفسم شما این هفته اندازه هویج شدی!